نویسنده: ن. ن

غربی ها هم عجب مردمان باهوش و نیرنگ بازی هستند. هر طور که استراتیژی شان ایجاب کند هر منطقه را به آتش می کشند. برنامه همین است که منطقه آسیای میانه به آتش کشیده شود و باید میان اعضای اتحاد ها و سازمان های همکاری منطقه یی تازه تشکیل جنگ در بگیرد که در رأس این اتحادیه ها روسیه و چین قرار دارد. یک تعداد اقتصاددانان و سیاستمداران اتحادیه سازمان شانگهای را مانند اتحادیه اروپا می دانند، بنأً غربی ها در صدد این اند که اگر در همین ابتداء جلو آن گرفته نشود چون به نسبت داشتن منابع، سرزمین فراخ، نیروی انسانی، موقعیت اساس اقتصادی و جیوپولیتیکی، و رشد علم و تکنالوژی به یک اتحاد و سازمان بزرگ و قوی مبدل می شود که جلو نفوذ غربی ها در منطقه را می گیرد و یک‌ رقیب اقتصادی بزرگ در مقابل آنها می شود. غربی ها برای زندگی لکچری خود به منابع آسیایی ها نیاز دارند و هرگز برداشت نمی توانند که رقیب های منطقه یی این منابع خام را پروسس کرده و کالای بازار منطقه را تأمین کنند. غربی ها مانند قبل می خواهند منابع و مواد خام آسیایی ها را به قیمت خیلی ارزان خریده و سپس به کالای تجاری تبدیل کرده و دوباره آنرا به قیمت چندین برابر بالای آسیاییها بفروشمد، چون آسیا نفوس عظیم دارد، مارکیت خیلی خوب برای کالای غربی ها می باشد. غربیخیلی از این میترسند که منابع احتراقی روسیه و آسیای میانه به ممالک شدیداً در حال رشد آسیا به قیمت خیلی کم برسد و باعث بهبود صنعت، اقتصاد و تجارت گردد.

در طرح و استراتیژی نیمه اول قرن بیست و یک غربی ها، شعله ور ساختن جنگ در منطقه آسیای میانه است، همانطور که در نیمه اول قرن بیست استراتیژی تصاحب منابع نفتی و گازی خاور میانه بود و برنامه نیمه دوم قرن بیستم شعله ور ساختن جنگ در این مناطق و در اصطلاح ساده مناطق عرب نشین بود تا به خیلی آسانی جلو پیشرفت و مالکیت نفت و گاز منطقه توسط خود صاحبان منطقه را بگیرند و خود صاحب نفت آن منطقه شدند و این منابع باعث انکشاف سریع صنفت و اقتصاد ممالک غربی شد. و  بخاطر این اهداف نیاز به یک اسرائیل منطقه‌ئی است که پاکستان وظیفه آن را اداء می کند. جرقه این آتش منطقه یی را از افغانستان زدند، طالبان را به قدرت رساندند تا از این طریق جنگجویان افراطی اسلام گرا در افغانستان پرورش بدهند. در ۱۸ ماه دیالوگ میان امریکا و طالبان پشت در های بسته به این توافق رسیده اند که طالبان زمینه تربیه، پرورش و نفوذ اسلام گرایان افراطی به کشور های آسیای میانه، ایران و چین را فراهم کنند و در بدل از طالبان در قدرت حمایت سیاسی و اقتصادی می گردد چنانچه شاهد هفته وار کمک ۳۲ میلیون دالری امریکا به طالبان هستیم و در تمام مجالس بین المللی امریکا از طالبان حمایت کرده و مخالفان آن ها را زیر فشار قرار می دهد. این جنگجویان طالب و بین المللی که اکثریت آنها از مناطق آسیای میانه است در شمال افغانستان متمرکز شده اند و منتظر فرصت یعنی نارامی کشور های منطقه اند.

 عمران خان، صدراعظم خلع شده پاکستان که می خواست پاکستان جزء اتحاد های منطقوی شود و انکشاف کشورش را در این اتحاد ها می دید، روابط نزدیک با چین و روسیه قایم کرد و در صدد کاهش اختلافات با هندوستان بود که این یعنی دور ساختن پاکستان از نقش اسرائیل منطقه بود. بار ها صدراعظم عمران خان در بیانیه ها و نطق های خود به صراحت گفته است که ما غلام غربی ها نیستیم، هر آنچه که آنها بگویند ما انجام نمی دهیم، جنگ در منطقه بس است ما باید به طرف عمران و آبادی برویم… اما متاسفانه با یک نامه امریکا از قدرت خلع شد و بجای آن کسی صدراعظم شد که حتی صحبت کردن و آداب معاشرت را نمی داند.

در مرحله بعد تحریک جنگ روسیه و اکراین بود و اکراین را غربی ها برای این منظور از چندین سال بدین‌سوء آماده کرده اند. روسیه می دانست که اوضاع بدین سوء پیش می رود و ناگزیر حمله پیش‌دستانه کرد تا زمانیکه آتش شعله در آسیای میانه در می گیرد یک مقدار خطر را از سمت اکراین کاسته باشد. قدم بعدی غربی ها کشانیدن چین به جنگ با تایوان بود که تاکنون کامیاب نشده اند ولی روی نقشه بعدی کار می کنند. برنامه همین است که جنگ در منطقه شعله ور شود و پای چین، روسیه، ایران و تا حدودی هندوستان در این جنگ ها کشانیده می شود. حالا نوبت جنگ میان کشور های آسیای میانه است. دیده می شود که تنش میان این کشور ها بالا گرفته و چندین بار درگیری های مرزی میان آنها رخ داده و حتی الفاظ خشن و تحریک آمیز رئیس جمهور های آنها علیه یکدیگر را شاهد هستیم. این ابتدای کار است اگر ممالک بزرگ و قدرتمند منطقه هرچه عاجل اقدام نکنند منطقه ویران شده و شعله این آتش دامن خود آنها را نیز می گیرد. تنش مرزی بار دیگر میان آذربایجان و ارمنستان از سر گرفته شد و در این لحظه حساس و التهابی نانسی پلوسی به ارمنستان سفر کرده و آذربایجان را مورد خطاب الفاظ زشت و زننده قرار می دهد ولی از آن طرف آذربایجان را به شکل مستقیم اسرائیل و ترکیه (دو غلام حلقه به گوش امریکا) حمایت می کنند.   نارامی قزاقستان که با دخالت روسیه تا حدودی فروکش کرد، اما دوباره با یک شیوه دیگر شعله سر بر می آورد. قرغزستان بالای تاجکستان در مرز حمله کرد و تعداد زیاد نظامی و غیرنظامی کشته شد و برنامه در آسیای میانه ابتدا از صدمه زدن به تاجکستان که دریچه آسیای میانه است آغاز می گردد.

کشور های بزرگ و قدرتمند منطقه در این یک دهه گذشته در مقابل سیاست غربی ها خیلی منفعل عمل کردند. نباید می گذاشتند که جمهوریت در افغانستان سقوط داده می شد و حکومت بدست طالبان سپرده می شد. جمهوری افغانستان هرگز صدمه به هیچ کشور منطقه و یا فرامنطقوی نمی رسانید. از طرف دیگر گروه های رقیب در کشور های آسیای میانه بوجود نیاوردند تا چنین روزی به سرعت جانشین می کردند. اجازه دادند امریکا و غرب با کشور های آسیای میانه خیلی نزدیک شوند که فعلا امریکا با قزاقستان و ازبکستان روابط خیلی نزدیک دارد که خطر جدی برای سازمان شانگهای و کشور های مشترک المنافع است. با این که در گذشته عکس العمل جدی نشان ندادند ولی حالا باید چند مورد را جدی پیگری نمایند:

–         گلیم اسرائیل منطقه را باید برچینند. تا زمانی که پاکستان با همین ساختار زنده است منطقه از طرف غربی ها مورد تاخت و تاز قرار گرفته می تواند.

–         حداقل در اقدام اول منطقه شمال افغانستان را از دست طالبان آزاد و پاکسازی کنند.

–         رهبری حکومت های آسیای میانه به افراد دست نشانده خود تسلیم دهند.

–         ائتلاف¬های نظامی قومی میان روسیه، چین، هند و ایران ایجاد کنند.

–         همه این سه کشور باید سهم فعالانه نظامی در منطقه پیدا کنند.

–         منابع تروریستی و چمشه های عایداتی آنها را باید از بین ببرند.

–         ائتلاف های اقتصادی، همینطور ائتلاف های همکاری جهت حفظ ثبات کشور های منطقه ایجاد کنند. 

–         همینطور زمینه افزایش دانش و آگاهی را با همکاری نمودن بیشتر با کشور های عقب مانده را فراهم نمایند.

من در یک مقاله خود در سبتمبر ۲۰۲۱ نوشته بودم که کشور های منطقه از حمایت طالبان شدیداً پشیمان شده و تا ۵ سال دیگر کشور های منطقه شدیداً درگیر یک جنگ و ناآرامی خواهند شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *