نوشته ی : اسماعیل فروغی

     ایالات متحده ی امریکا که دهه های طولانی ، قوی ترین قدرت سیاسی ــ نظامی درجهان بوده وازسی سال به اینسو با سقوط اتحاد جماهیرشوروی سوسیالیستی ، نظام تک قطبی جهان را قلدرمآبانه مدیریت می کند ، حالا دوران افول و نزول اش را طی می نماید .

      افول سیاست خارجی ایالات متحده ی امریکا که دهه ها قبل باخروج حقارتباراز ویتنام آغازیافته بود ، با خروج شرم آور ازافغانستان ، که در پی آن قدرت را به افراطی ترین گروه تروریستی مذهبی تسلیم دادند ، بیشترمحک خورد واین خروج بزدلانه اعتبار و شکوه امریکا را ازبنیاد متزلزل وخدشه دارنمود .

     درعین حال ازاواخرقرن بیست و اولین سالهای قرن 21 ، با ظهورنیرومند چین بحیث بزرگترین قدرت تولیدی ــ اقتصادی جهان وهمزمان با آن نیرومندشدن دوباره ی روسیه و قوی شدن روزافزون هندوستان ، برازیل ، جنوب و جنوب شرق آسیاست که دوران افول هژمونی امریکا با قاطعیت محک می خورد و شتاب بیشتر می گیرد . حقایق و شواهد نشان می دهد که حالا دیگرامریکا آن قدرت بلامنازع نبوده ، اثرگذاری لازم برسیاست خارجی کشورها ندارد .ازچند موقعیت خاص مثال می آوریم :

     ــ وقتی درگیرودارجنگ اوکراین وتحریم های کمرشکن امریکا علیه روسیه ، با وجود فشارهای سخت دولت امریکا برعربستان سعودی وتقاضای شخصی جوبایدن ازولیعهد سعودی مبنی برافزایش تولید نفت ، عربستان سعودی این متحد قدیمی امریکا  درتفاهم وهمآهنگی با روسیه ، تولید نفت اش را به جای افزایش، کاهش داده و حتا مایل به پیوستن به اتحادیه ی بریکس می شود ؛

   ــ وقتی دولت ترکیه ـ این عضوقدیمی ناتو، بجای تلاش بی ثمر برای پیوستن به اتحادیه ی اروپا ، پیوستن به اتحادیه های بریکس وشانگهای را ترجیح داده ، با وجود تهدید های امریکا ، اس400  روسی را خریداری می نماید ؛

   ــ وقتی درسوریه ، برخلاف انتظار امریکا ، ازاثرکمک نظامی روسیه و ایران ، پروژه ی داعش سازی امریکا به ناکامی منجرشده ودولت سوریه خلاف میل امریکا سقوط نمی نماید ؛

    ــ ووقتی دولتی با این عظمت ونام ، شبانه بزدلانه ازافغانستان فرارکرده ، قدرت را به یک گروه تروریستی مذهبی تحت تعقیب دولت امریکا تسلیم می نماید ؛ دیگرافول قدرت و عظمت امریکا و پایان نظام تک قطبی به سرکرده گی امریکا را نمی توان ازانظارپنهان نمود.

      اکنون تحولات جدید درنظام بین المللی و بحث افول امریکا ازجایگاه عظمت طلبانه اش، به مبحث اصلی واقعیت نظام چندقطبی درجهان تبدیل شده است.

     نظام دولتی امریکا که ازسالهاست دچارفروپاشی وازهم گسیخته گی درونی شده است ، همانند نظام اتحاد شوروی سوسیالیستی سابق توان پاسخگویی به نیازهای امروزی مردم امریکا و جهان را و توان رقابت دربرابرقدرتهای نوظورجهانی را ازدست داده است . استراتژیستان وسیاستمداران بزرگ آن کشورمعظم ، دیگرآن اعتماد به نفس و یکپارچه گی فکری سی سال پیش را درمورد امریکای بزرگ شان از دست داده اند.

     یورش تاریخی طرفداران دونالد ترامپ به کاخ کنگره ی امریکا که به دلیل تقلب در انتخابات ریاست جمهوری سال 2021 رخ داد ، یکی ازثبوت های روشنیست ازاین ازهم گسیخته گی و درزعمیقی که میان سیاستمداران و استراتژیستان آن کشورایجادشده وهرروزعمق و پهنای بیشتر می یابد .

     به این بنیاد می توان با قاطعیت به آن تحلیل های سختگیرانه ی نظریه پردازان مشهور جهان مهر تایید گذاشت که : روزهایی که ایالات متحده ی آمریکا همزمان می توانست قسمت اعظم جهان را یکدست کنترول ومدیریت نماید ، به پایان رسیده است . دیگر حتا ترور رهبران کشورها و ایجاد گروههای بنیادگرا و تروریست دینی – جهادی چون مجاهدین ، داعش ، القاعده … وغیره هم نمی تواند از افول تدریجی امریکا جلوگیری نماید .

       امروزهمه می دانند که دولت امریکا قرضدارترین دولت دنیاست وامریکاییان بخواهند یا نخواهند قدرتهای نوظهوراقتصادی – نظامی جهان دیگر به زورگویی ها ویکه تازی های آنان تسلیم نخواهند شد . این قدرتهای نوظهور نتنها به زورگویی های نظامی تسلیم نمی شوند ؛ بلکه برای ایجاد نظم نوِمالی – تجاریِ آزاد ازتاثیرات بازدارنده و استعماری دالرامریکایی ، موفق تراز پیش به جلو می تازند .      

فروغی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *