عبدالصابر نورزاد، کارشناس ارشد مطالعات کشور های آسیای میانه و استاد پیشین دانشگاه
واشنگتن پست گزارش کرده است که آمریکا شبکههای استخباراتی خود را در آسیای میانه گسترش میدهد. این خبر پس از آن نشر میشود که وضعیت نظامی و سیاسی شمال افغانستان بعد از ولایات پنجشیر و بغلان، در استان بلخاب نیز به وخامت گراییده است. ظاهرا نشان داده می شود که آمریکا نگران وضعیت فعلی در افغانستان است و می خواهد با ایجاد شبکه های استخباراتی و سرمایه گذاری روی منابع انسانی، وضعیت در افغانستان را زیر نظر داشته باشد، اما واقعیت امر این اینست که اگر آمریکا علاقه ای به وضعیت افغانستان و کنترول آن می داشت، این کشور امروز در دامن تروریزم بین المللی پرتاب نمی شد. پس می توان حدس زد که هدف از این کار، تشدید بحران تروریزم در شمال افغانستان بوده تا برعلاوه، خلق چالش های امنیتی برای کشور های آسیای میانه، جمهوری خلق چین را نیز نا امن سازد. تعدد و تجمع نیروهای نیابتی تروریست که اکثر شان را تروریستان خارجی شکل می دهد، چالش عمده فراروی امنیت مناطق آسیای مرکزی و همجواری های چین خواهد بود. در حال حاضر، گفته میشود که امریکا هیچ نقش نظارتی بر وضعیت افغانستان ندارد، اما این کشور در تلاش است تا برای مبارزه با گروههای تروریستی در افغانستان به جلب همکاری کشورهای آسیای میانه برآید تا بدون داشتن پایگاه نظامی در آنجا، به کمک منابع استخباراتی کشورهای ازبیکستان و تاجیکستان بر فعالیت گروههای تروریستی در افغانستان نظارت داشته باشد. علت های زیادی در این خصوص می تواند داشته باشد:
اول علت تمایل این کشورها به همکاری با امریکا در زیر چشمان مراقب روسها در آسیای میانه، وضعیت غیرقابل پیش بینی افغانستان است. جنرال مایکل کوریلا، فرمانده ستاد مشترک نیروهای امریکایی و مسئول حوزه آسیای میانه اخیراً به آسیای میانه سفر کرده بود. او به واشنگتن پست گفت: ” این کشورها سه نگرانی عمده دارند: افغانستان، افغانستان و افغانستان”. اما امریکا به خوبی آگاه است که گزینه خوب تری نسبت به طالبان و بدنه اصلی آن تروریستان خارجی که در قالب امارت طالبانی، جایگاه پرنفوذی دارند، نخواهد داشت. این وضعیت به گونه عمدی و به اساس یک برنامه از قبل طرح شده، پیش آمده به دنبال خروج ناگاهانی و پرشتاب امریکا یی ها و متحدان غربی آن و سقوط غیر منتظره دولت جمهوری در افغانستان و فروپاشی کلی نیروهای مسلح آن بوقوع پیوسته است. امریکا در تلاش است تا با استفاده ابزاری از نیروهای مزدور و نیابتی جنگجویان و تروریستان خارجی، زمینه را برای آشوب بیشتر در منطقه مجاور آسیای مرکزی و چین خلق نماید و این کشور ها را با چالش های امنیتی ناشی از حضور گسترده تروریزم بین المللی، مواجه سازد. زیرا کشورهای آسیای میانه نگران اند که داعش و القاعده با استفاده از بیچارگی و فقر مردم، در افغانستان حضور خود را گسترش داده و منطقه را ناامن کنند. این نگرانی دست کم در مورد ازبیکستان باعث شده است که مقامات این کشور از امریکا و دولتهای دیگر بخواهند که سطح تعامل خود را با طالبان افزایش دهند و “رفتار این گروه را از طریق دیپلوماسی و تعامل تغییر دهند”. این سیاست از ابتدای قوت گری گروه طالبان در اوایل سال های 2007 اشتباه بوده و کشور های آسیای میانه نظیر ازبکستان، در تلاش اند تا با ایجاد روابط با این گروه، زمینه های خطرات ناشی از تروریزم بین المللی را در منطقه کاهش دهد. اگرچه این اقدام امریکاییها فرصتی برای «متوازن» کردن نفوذ روسیه در آسیای مرکزی عنوان شده است، اما به گونه ظاهری این اقدام را امریکایی ها راهی برای همکاریهای امنیتی و ضدتروریزم گفته اند و تلاش دارند تا کشور های آسیای مرکزی را با فریب و نیرنگ از چتر امنیتی روسیه بیرون سازند و به نفوذ سنتی امنیتی و سیاسی روسیه در این مناطق، صدمه وارد کنند. با این حال دور از انتظار نیست که امریکا در دوره های بعدی مذاکرات خود با کشور های آسیای میانه، با مشوق های مالی کم ارزش و ایجاد روابط استخباراتی با کشور های آسیای مرکزی بخصوص همسایه های شمالی افغانستان، از زمینه های درز اطلاعات در خصوص برنامه های امنیتی روسیه در قبال این گروه ها آگاه شود، زیرا امریکا برای جلب همکاری این کشورها کمکهای محدود نظامی را ارائه کرده است. چنانچه، امریکا قرار است در سه سال آینده ۶۰ میلیون دالر به تاجیکستان کمک کند. زیرا مقامات امریکایی تصور میکنند که کشورهایی مانند تاجیکستان و ازبیکستان با توجه به «روابط و شبکههای عمیق شان در افغانستان…اطلاعات ارزشمندی را در باره تهدیدهای تروریستی در افغانستان در اختیار امریکا قرار داده میتوانند. اطلاعاتی که منجر به این میشود که تا امریکا با استفاده از این گروه های تروریستی، زمینه های به چالش کشیدن کشور های آسیای مرکزی و نفوذ در جغرافیای سنتی را در قدم نخست و به تعقیب آن زمینه های نا امن سازی و ایجاد خطرات امنیتی را برای کشور های فدراسیون روسیه و جمهوری خلق چین مساعد سازد. اما روس ها که در راس این برنامه های امنیتی قرار دارند، از تحرکات توام با اقدامات بعدی و مغرضانه امریکا در این منطقه آگاه استند، یا اینکه مانع ایجاد و شکل گیری هرنوع تفاهم استخباراتی در عرصه تبادل اطلاعات می شوند و یا اینکه با ضد حمله استخباراتی، تلاش میکنند تا تمام برنامه های امریکا در جهت درز اطلاعات اسخباراتی را رصد کنند. در این جا قابل ذکر است که قاعده ای در بازی های استخباراتی وجود دارد که بنام “اطلاعات گمراه کننده” یاد می شود و میتواند مصداقی در این زمینه باشد.
دوم ترس امریکا از حساسیت روس ها در خصوص این سرمایه گذاری است. روسیه به هیچ صورت اجازه نخواهد داد تا حوزه سنتی نفوذ آن، به این آسانی در دامن امریکا سقوط کند و با تهدید های جدی تر از جانب مرز های جنوبی خود مواجه شود. این مسئله را امریکایی ها به خوبی می دانند و نگرانی های هم در این خصوص دارند. این نگرانی ها بیشتر بر می گردد به تلاش های جدی روسیه در جهت قطع و سبوتاژ هرنوع تعامل احتمالی استخباراتی و اطلاعاتی میان امریکایی ها و کشور های آسیای مرکزی. چنانچه مقامات این کشور بار ها گفته اند که سرمایه گذاریهای کوچک واقعاً برای تقویت روابط مفید اند و آنها با اتکا به این سرمایه گذاری ها، تلاش میکنند تا جای پای در حوزه اسیای مرکزی داشته باشند. و علت عدم کمک های بزرگ را در خشم روسها خلاصه میکنند که ممکن بتواند در ایجاد این روابط و تعامل استخباراتی، خدشه وارد کرده و آن را به طور کامل برهم زند.
علت سوم و نهایی درز و ایجاد اختلاف میان کشور های آسیای مرکزی با فدراسیون روسیه و جمهوری خلق چین است که به علت نگرانی های مشترک امنیتی، این یک موقف به ظاهر مشترک امنیتی بر علیه تهدید های برخاسته از قوت گیری گروه های تروریستی است که در خاک افغانستان و پاکستان تغذیه شده و شامل برنامه های کلان بر تخریب روند امنیتی در این منطقه است.
بنا اگر چنین تعامل میان امریکا و کشور های آسیای مرکزی شکل گیرد، از یک طرف امنیت مرز های جنوبی فدراسیون روسیه با خطر مواجه شده و از سوی دیگر، تروریزم بین المللی در منطقه هارتلند که سرشار از منابع طبیعی زیر زمینی است، نهادینه شده و این کشور می تواند با بهره گیری از فضای ملتهب امنیتی و حضور گروه های تروریستی، به استخراج و بهره گیری از آن بپردازد. این منطقه که تا هنوز از منابع طبیعی فراوان دست نخورده بهره مند است، هدف بعدی در جهت ارضاع خواست های اقتصادی، امریکا خواهد بود.