یادمان باشد تا در تمام داوریها، توضیحات و نگرشهای خود به گوشههای مختلف زندهگی اجتماعی از ستیز با جعل و جهل و دروغ دریغ نکنیم.
یکی از این موارد اجازه ندادن به شماری مادرانیست که دزدان، تروریستان، خفاشان، قاتلان، آدم کشان و ویرانگران تربیت میکنند و ملتها از دستشان به عذاب اند.
یا حد اقل کوچه و پسکوچهها و شهرها از دست شان راحتی و امنیت ندارند.
طیف دیگر مادرها آنانی اند که سرمایههای ملی و مردمی یا توسط خودشان مثل شکریه بارکزی، شیڼکۍ کړوخیل، فوزیه کوفی، رولا غنی، سیما سمر، خانم یون و دهها تن دیگر و یا هم توسط شوهران شان دزدیده شده و غارت گردیده و فرزندان شان کوچکترین تربیتی از احساس وطن دوستی و مردم دوستی ندارند و مردم آزاری و زیستن در تنعم کار شان است.
البته ۹۹ درصد مادران و پدران هم مردمانی اند که فرزندان صالح تقدیم جامعه کردند و این فرزندان هیچ عیبی ندارند.
حقِ مادران فداکار را به مادران درباری ونوکران دبیران شاهی و سلطنتی ندهید.
قهرمان مادر من است. قهرمان مادر فرزندانیست که در سنگر جان میدهند و مردانه و یک تنه میرزمند. نه مادران فرزندان جعل و تزویر.


مادرهای ما در بی امکاناتی و گرسنهگی فرزندان خدمتکاری به وطن تربیت کردند. این که مادری با امکانات دستیافتهی غارت دولتی و دریافت امکانات و کرسیهای خداداد نزد هرکسی در فرانسه و ایتالیا و هر سوی جهان و دربار شاهان بر دیگران با فخر میروند که گویا به کشور فرزندانی تقدیم کرده اند، دروغ میگویند.
آن امکانات در دست هرکسی باشد چنان میشود. گاهی که توصیف مادری را شنیدی بگو به وطن خود او فرزندش چه کرده؟
فرزندش در چند جبههی جنگ چند زخم به خاطر وطن برداشته؟ چند فرزندش چند ماه در زیر آفتاب و باران، گرمی و سردی در سنگر دفاع از وطن قرار داشته؟
اینگونه مادرها هرگز خدمتی به جامعه نکرده اند. بلی! به عنوان یک مادر قابل احترام اند و بس. خدایش ببخشاید. ولی قهرمان مهرمانی هرگز نبودند و نیستند.
این مادرم است. این مادر است، مانند میلیونها مادر دیگر. شمار این مادران انگشت شمارند.
نوشتهی: محمدعثمان نجیب