ترور محمدداود مزمل والی اداره طالبان برای بلخ، ادامه تسویه حسابهای داخلی در درون این گروه است.
مزمل که قبل از این والی ننگرهار و مدتی نیز معین وزیر داخله بود، از چهرههای مهم نظامی طالبان و از شاخص ترین همپیمانان افرادی همچون قیوم ذاکر و صدر ابراهیم در درون طالبان بود. (طالبان جنوب)
اختلافات درونی طالبان طی یکسال و نیم گذشته، برخی چهرههای مهم طالبان را به انزوا برد (افرادی همچون خیرخواه، ذاکر و صدر) و برخی دیگر همچون مزمل را که اخیرا مورد حمایت و توجه ملاهبة الله قرار گرفته بود، به کام مرگ فرستاد.
کشته شدن این چهره مهم طالبان، بیانگر این است که ملاقات لیدرهای طالبان با رهبرشان در هفته گذشته در قندهار، نتیجه بخش نبوده و این گروه نتوانسته است که به یک نقشه راه برای حفظ انسجام سازمانی خود دست یابد.
شاید اصلی ترین متهم ترور مزمل، شبکه حقانی باشد (و البته ممکن است در ظاهر، داعش مسئولیت آن را به عهده بگیرد).
قدرت نمایی جناحهای مختلف طالبان با ترور رقبای داخلی، چشم انداز یک افغانستان با ثبات را عمیقأ با چالش میکشد.
بعید است که همپیمانان داود مزمل، فکری برای حفظ جان خود نکنند و سلاح های خود را به سمت رقبای داخلی نشانه نگیرند.
شکلگیری تقابل نظامی میان جناح های مختلف طالبان، همان چیزی است که از سال گذشته، انتظار آن می رفت و به همین دلیل هم میگفتیم که طالبان، نمیتوانند یک حکومت مسلط و متمرکز به وجود بیاورند و دل بستن به این گروه برای رسیدن به یک افغانستان نسبتاً ارام، توهمی بیش نیست.
ثبات در افغانستان حتی اگر تحت حاکمیت گروه مستبد و خونریزی چون طالب، امکان پذیر میبود، در هر حالی، بهتر از انارشیزم بود، اما اشتباه کسانی که به طالبان دل بسته اند این است که نمی فهمند فاقد شیء نمیتواند معطی شیء باشد و اساسا، طالبان، ظرفیت لازم برای ایجاد ثبات در کشور را ندارند و عدم وجود این ظرفیت در طالبان هم ارتباط مستقیم با ساختاری دارد که سازمانهای استخباراتی خارجی، قبل از این برای طالبان طراحی کردهاند.
واکاوی عوامل تأثیر گذار بر اختلافات درونی طالبان، قطعا از عهده یک یاداشت کوچک بر نمی آید، اما کلیت قضیه این است که افغانستان تحت حاکمیت طالبان، به شدت مستعد تبدیل شدن به جزیرههای مختلف قدرت و توسعه ناامنی به همسایگان است.
نویسنده: سید احمد موسوی مبلغ