گفتاری در موردِ ببرک کارمل، احمدشاه مسعود، تڼۍ و دروغ های شاخدارِ جنرال صاحب عتیق الله امرخیل
محمدعثمان نجیب
پیش از سقوط کامل خوست در سال ۱۳۶۸ باری شادروان دکتر نجیب در ملاقات با بزرگان اقوام محترم مختلف پکتیا و خوست خطاب به آنان گفتند که اگر خواسته باشند نام ها و ولایات و مشخصات تمام کسانی که به نام جهاد مردم را فریب میدهند و خود شان با دولت پروتوکول دارند ره افشاء کنند… بزرگ قومی که آرزو دارم ذهن من نام منطقه را فراموش نه کرده باشد از ولایت خوست که باشندهی شهرستان متون و یا یعقوبۍ که صبرۍ هم می نامیدندش بوده و به گمان غالب به نام شان شیرین خان و رتبهی اعزازی جنرالی هم داشتند، بلند صدا کردند … نه …نې غواړو… و قبل بر آن در نشست بزرگان شمال کابل هم برای داکتر خان آقای قلعهی مرادبیگ پیام فرستاده و عین موضوع را تکرار کردند و بزرگی از بزرگان قومی که نام شان به یادم نیست، اما بعد ها همان سخنان سادهای وطنی شان در اجتماع گل کد و زینت مجالس خصوصی و مردمی هم گردید: کاکا که به گمان غالب از شهرستان های شکردره تا استالف بودند در خطاب به شادروان دکتر نجیب گفتند: «… نجیب از خدا وایه کو ره ره وا کو…»، یعنی نجیب از خدا بترس و راه ره باز کو.
محاصرهی شمال کابل درست زمانی توسط دکتر نجیب عملی شد که صد برابر آن تهدیدات از جانب جنوب و جنوب غرب و شرق تمام امتداد مرز دیورند با پاکستان متوجه کشور بود و یک روزی هم به انسداد راه های منتهی به ساحات پشتون نشین اقدامی صورت نه گرفت. اما باز هم همه جانبازان شمال کابل تا تمام شمال و شمال شرق و غرب برای قربانی دادن به ولایات خوست، پکتیا و ننگرهار و کندهار اعزام می شدند و قهرمانانه بر می گشتند تا این که شادروان محمدظاهر سولهمل یکی از معاونین با تمکین وزارت دفاع به هر لحاظی که بود خوست محاصره شده از سوی حقانی و حلقات مرتبط به پاکستان را به آنان سپرد که در نتیجه تعدادی از همکاران نشرات نظامی رادیو تلویزیون هم به اسارت رفتند و با مشقات زیادی برگشتند.