یک سال قبل حوادث ناگوار ماه آگست منجر به تصرف کابل توسط یکی از مخوفترین گروههای افراطی جهان شد. پس از تسلط، لابیگران گروه طالبان مدعی شدند که اعضای این گروه نسبت به نسخه قبلی خود تغییر کرده و معتدلتر هستند و این بار نهتنها با مشارکت همه اقوام افغانستان، کشور را خواهند ساخت، بلکه تمامی حقوق اولیه انسانی از جمله آموزش زنان و مشارکت آنها در اجتماع را تضمین خواهند کرد. با این حال، خلاف تمامی ادعاهای این لابیستها، تجربه یک سال حکومت طالبان و دستورهای افراطی و سختگیرانه این گروه نشان داده که این گروه تغییری نکرده است. علاوه بر این، طالبان ثابت کردهاند که توانایی ایجاد نظامی که قادر به حکومت کردن در یک کشور با بیش از ۳۰ میلیون نفوس باشد را ندارند؛ زیرا اقتصاد افغانستان از ماه آگست سال گذشته در مسیر نزولی قرار دارد و بحران انسانی تحت حاکمیت طالبان هر روز بدتر میشود. در این یک سال، آنها از یک سو نشان دادهاند که مدیران ناکارامدی هستند و از سوی دیگر نشان دادهاند که تنها توانشان، در بدتر کردن وضعیت حقوق بشر و سرکوب نیروها و صداهای مخالف است.
علاوه بر این، این گروه پس از تسلط بر کشور، نشان داده است که همچنان تهدیدی برای امنیت منطقه و جهان است؛ زیرا نهتنها طالبان به تروریستهای خارجی کمک میکنند، بلکه در حال برقراری مجدد رابطه خود با سازمانهای تروریستی منطقهای و بینالمللی هستند.
بحران اقتصادی
بحران اقتصادی و انسانی در افغانستان از زمانی که طالبان اداره این کشور را به دست گرفتهاند، عمیقتر شده است. با وجود اینکه رژیم طالبان هر هفته میلیونها دالر کمکهای بشردوستانه را از جامعه بینالمللی دریافت میکند، اما هنوز نتوانسته است سیر نزولی اقتصاد افغانستان را برگرداند. به بیان ساده، طالبان قادر نیستند خود را از یک گروه شورشی به یک هیات حاکمه تبدیل کنند تا بتوانند امور کشوری با بیش از ۳۰ میلیون جمعیت را اداره کنند. بهعنوان مثال، هنگامی که در جون ۲۰۲۲ زمینلرزهای قدرتمند ۵٫۹ ریشتری جنوبشرق افغانستان را لرزاند و باعث خسارت فاجعهبار و کشته شدن بیش از یک هزار تن شد، این گروه نتوانست فوراً عملیات نجات را آغاز کند. همچنین، وقتی عملیات امداد و نجات آغاز شد، با وجود کمکهای مالی جامعه بینالمللی و سازمانهای بشردوستانه، عملیات خیلی کند پیش رفت که منجر به درد و رنج بیشتر زلزلهزدهگان شد. به همین ترتیب، در زمستان گذشته، میلیونها تن در شرایط سخت محیطی قرار گرفتند و رژیم طالبان از ارایه هر گونه کمک به خانوادهها در زمستان شدید عاجز بود. کارکنان دولت ماهها حقوق دریافت نمیکنند و بسیاری از نهادهای دولتی فقط بهصورت کاغذی وجود دارند.
طالبان ثابت کردهاند که در برقراری ایجاد یک حکومت کارا عاجزند؛ اما در محدود کردن حقوق اساسی مردم عادی افغانستان تاکنون طبق مراد خود توانستهاند عمل کنند.
نقض حقوق بشر
یک سال رژیم طالبان نهتنها با بحرانهای اقتصادی و انسانی به همراه بود، بلکه طالبان نشان دادند که قادر به کنترل کل خاک افغانستان نیستند. در بسیاری از مناطق شمال افغانستان، جریانهای مختلفی ظهور کرده و حکومت طالبان را به چالش کشیدهاند، بهویژه در ولایت پنجشیر و ولسوالیهای اندراب و خوست ولایت بغلان که اکنون به مرکز مقاومت مسلحانه بر ضد طالبان مبدل شدهاند. نیروهای دموکراتیک و دیگر نیروهای مترقیخواه در پنجشیر، ولسوالیهای اندراب و ولسوالی خوست ولایت بغلان و چندین منطقه دیگر در شمال دست به دست هم داده و مقاومت مسلحانه سختی را در برابر طالبان ایجاد کردهاند.
طالبان از آنجایی که قادر به مهار مقاومت پنجشیر و سایر مناطق شمال نیستند، به تاکتیکهای وحشتاک متوسل شدهاند. تاکنون صدها تاجیک پنجشیری و اندرابی را خودسرانه دستگیر کرده و به قتل رسانیدهاند. بارها گزارش شده است که جنگجویان طالبان در جستوجوی باشندهگان اصلی پنجشیر به خانههای مردم در مناطق تاجیکنشین کابل یورش بردهاند. تا کنون صدها تن از باشندهگان پنجشیر از کابل و پنجشیر توسط نیروهای طالبان بازداشت شدهاند. همچنین، آنها صدها غیرنظامی را به ظن ارتباط با جبهه مقاومت ملی در ولایات پنجشیر، اندراب و خوست بغلان کشتهاند. در گزارشی که اخیراً توسط سازمان ملل منتشر شده، آمده است که نیروهای طالبان صدها تن از مخالفان خود و کارمندان پیشین دولت را بهطور فراقانونی به قتل رساندهاند.
در یک گزارش دیگر توسط دیدهبان حقوق بشر آمده است که نیروهای طالبان غیرنظامیان بیگناه پنجشیری را بهعنوان مجازات دستهجمعی بازداشت و ضربوشتم میکنند و به قتل میرسانند.
تعداد کمی از رسانهها از این جنایات رژیم طالبان گزارش میدهند؛ زیرا طالبان با سرکوب متواتر رسانهها، اکثر رسانههای داخلی افغانستان را وادار به پذیرفتن پالیسی این گروه در قبال رسانهها کردهاند. از آگست سال گذشته، صدها رسانه (چه چاپی و چه الکترونیکی) تعطیل شدهاند. علاوه بر این، رسانههای باقیمانده تحت سانسور شدید مقامهای طالبان قرار دارند. بهعنوان مثال، زنان بدون ماسک نمیتوانند روی صفحه نمایش ظاهر شوند. هر گونه انتقاد صریح از رهبران طالبان در رسانهها، بهشدت ممنوع است و پوشش اخبار مقاومت ضد طالبان، مانند جنگ در ولایت پنجشیر، مجاز نیست. در سناریویی دیگر، طالبان نشست علما (لویهجرگه) را از ۳۰ جون تا ۲ جولای ۲۰۲۲ برگزار کردند که در آن فقط اعضای طالبان برای تایید تصمیم قبلاً اتخاذ شده توسط مقامهای این گروه شرکت کردند.
پس از لویهجرگه، طالبان اعلام کردند که «حکومت» آنها اکنون مشروعیت داخلی دارد. هیچ یک از رسانههای داخلی و بینالمللی اجازه نداشت تا این رویداد را که خیلی مهم پنداشته میشد و در آن سرنوشت میلیونها تن بدون رضایت آنها تعیین میشد، پوشش دهد.
به دلیل سانسور شدید رسانهها، جامعه جهانی نیز بهندرت از نقض حقوق بشر توسط طالبان اطلاع حاصل میکند. به محض تصرف کابل در آگست سال گذشته میلادی، نیروهای طالبان نهتنها مردم مناطق مختلف را از سرزمینهایشان بیرون کرده و کوچ اجباری دادند، بلکه خانهها و اموال آنها را نیز به آتش کشیدند.
به گزارش دیدهبان حقوق بشر، در اوایل اکتبر ۲۰۲۱، طالبان و افراد وابسته به آنها، صدها خانواده هزاره را از ولایتهای هلمند و ولایت بلخ کوچ اجباری داده و خانههای آنها را به آتش کشیدهاند. این اخراجها به دنبال اخراج قبلی تاجیکها و اوزبیکها از ولایات کندز، دایکندی، ارزگان و تخار بود. همچنین زمینهای این خانوادههای غیرپشتون پس از تصرف به زور، مجدداً بین قبایل پشتون، اعضای طالبان و حامیان این گروه توزیع شد. این روند تا هنوز هم متوقف نشده است و طالبان همچنان تاجیکها را مجبور به ترک زمینهای اجدادیشان میکنند. تنها در چند ماه گذشته دهها مورد مختلف اخراج اجباری از شمال افغانستان بهویژه پنجشیر و بغلان توسط رسانههای محلی افغانستان گزارش شده است.
مردم عادی افغانستان اکنون از آزادی بیان برخوردار نیستند و اگر فردی از حکومت طالبان انتقاد کند، ممکن است با بازداشت خودسر، شکنجه و حتا مرگ مواجه شود.
اگرچه حقوق اساسی اکثریت مردم افغانستان توسط طالبان نقض شده است، اما وضعیت زنان افغانستان بدترین وضعیت است. زنان افغانستان حق تحصیل و کار را ندارند و محدود به زندهگی خانهگی شدهاند. اگر زنی بخواهد از خانه بیرون رفته و خرید کند، باید یک مرد محرم او را همراهی کند. علاوه بر این، یک کود لباس برای زنان تعیین شده است که هر زنی اگر بیرون از خانهاش میرود، باید از آن پیروی کند. براساس گزارش عفو بینالملل، «طالبان حقوق زنان و دختران را برای تحصیل، کار و حرکت آزاد نقض کردهاند، سیستم حفاظت و حمایت از کسانی که از خشونت فرار میکنند را از بین بردهاند، زنان و دختران را به دلیل نقض جزیی قوانین تبعیضآمیز زندانی و شکنجه میکنند و در افزایش نرخ ازدواج زودهنگام و اجباری کودکان در افغانستان نقش دارند.»
براساس گزارش دیگری از عفو بینالملل با عنوان «افغانستان؛ مرگ در حرکت آهسته: زنان و دختران تحت حاکمیت طالبان»، آمده است: «زنانی که بهطور مسالمتآمیز علیه قوانین ظالمانه طالبان اعتراض کردند، توسط نیروهای طالبان تهدید، بازداشت، شکنجه و به زور ناپدید شدهاند.»
بازگشت به ترور
طالبان نهتنها حقوق اولیه انسانی میلیونها انسان را زیر پا کردهاند، بلکه ماهیت تروریستی این گروه نیز با گذشت زمان هر روز نمایانتر میشود. در سال ۲۰۰۱، رژیم طالبان به دلیل اینکه برای امنیت جهانی تهدید بود، سرنگون شد. اکنون پس از دو دهه، طالبان بار دیگر به تهدیدی بالقوه برای صلح جهانی تبدیل شدهاند. این گروه روابط صمیمانه خود را با سازمانهای تروریستی مختلف منطقهای و جهانی حفظ کرده و حتا این رابطهها بیشتر و محکمتر شده است. در گزارش اخیر سازمان ملل متحد آمده است: «گروههای تروریستی در آنجا (افغانستان) از آزادی بیشتری نسبت به هر زمان دیگری در دو دهه اخیر برخوردار هستند.»
در یک گزارش دیگر سازمان ملل متحد آمده است که القاعده دوباره در حال یافتن پناهگاههای امن در افغانستان تحت کنترل طالبان است. اندکی پس از این گزارش، در ۳۰ جولای ۲۰۲۲، ایمن الظواهری، رهبر القاعده، در یک مهمانخانه متعلق به سراجالدین حقانی در مرکز کابل توسط هواپیماهای بدون سرنشین امریکایی کشته شد. برای اکثر کسانی که اوضاع افغانستان را از نزدیک دنبال میکنند، خبر حضور و کشته شدن رهبر القاعده توسط هواپیماهای بدون سرنشین امریکایی در متن شهر کابل خبر تازهای نبود. در طول یک سال گذشته، گزارشهای متعددی از حضور اعضای بلندپایه القاعده و سایر تروریستهای بینالمللی در کابل و سایر مناطق افغانستان منتشر شده است. بهعنوان مثال، براساس یک گزارش Long War Journal، عبدالحق ترکستانی، رهبر حزب اسلامی ترکستان وابسته به طالبان و رهبر القاعده در آسیای مرکزی، آخرین تعطیلات عید فطر را در افغانستان با طالبان جشن گرفت. به همین ترتیب، پس از تسلط طالبان بر کابل، داکتر امینالحق، رییس سابق «گارد سیاه» اسامه بن لادن، به افغانستان بازگشت.
در یک گزارش رسانهای دیگر آمده است که «جنبش طالبان تاجیکستان (TTM)» در شمال افغانستان ظهور کرده است. براساس این گزارش، TTM در حال جذب شهروندان تاجیکستان است و تلاش خواهد کرد تا حکومت امامعلی رحمان را سرنگون کند. اعضای این جنبش تازهتاسیس گفته شده است که قبل از سقوط حکومت افغانستان در صفوف طالبان علیه نیروهای امریکایی و ناتو و همچنین ارتش افغانستان میجنگیدند؛ اما پس از تسلط طالبان بر افغانستان، این افراد که شهروندان تاجیکستان هستند، در چندین ولسوالی ولایت بدخشان در شمالشرق افغانستان مستقر شدهاند.
به همین ترتیب، وزارت داخله قرغیزستان در اعلامیهای، از رشد گروههای تروریستی در آسیای میانه، نگرانی کرده و گفته است که حیات آسیای مرکزی با رشد گروههای تروریستی با یک تهدید بزرگ مواجه است. به گفته وزارت داخله قرغیزستان، عناصر مختلف تروریستی در جنوب افغانستان برای احیای خلافت اسلامی در منطقه، قصد انجام حملات جدیدی را در چندین کشور منطقه دارند.
اینگونه گزارشات نشان میدهد که طالبان با گروههای تروریستی منطقهای و جهانی، هنوز هم روابط صمیمانه دارند. با توجه به فضای مساعد در افغانستان، این گروههای تروریستی منطقهای و جهانی در حال تبدیل شدن به یک تهدید بالقوه برای منطقه و جهان بهطور کلی هستند. براساس گزارشهای مختلف، طالبان یا میزبان رهبران یا جنگجویان هستند، یا بهطور مستقیم یا غیرمستقیم به بسیاری از سازمانهای تروریستی از جمله داعش شاخه خراسان، هسته القاعده، القاعده در شبهقاره هند (AQIS)، تحریک طالبان پاکستان (TTP)، جنبش اسلامی اوزبیکستان (IMU)، خطیبه امام البخاری (KIB)، گروه جهاد اسلامی، جنبش اسلامی ترکستان شرقی/حزب اسلامی ترکستان (ETIM)، لشکر اسلام، لشکر طیبه و گروههای انشعابی متعدد دیگر کمک میکنند.
به دلیل این پیوندها، افغانستان تحت سلطه طالبان به تهدیدی برای امنیت منطقه و جهان تبدیل شده است. تحریک طالبان پاکستان از خاک افغانستان عمل میکند و حملات مرگباری را بر تأسیسات نظامی و دولتی پاکستان انجام میدهد. به همین ترتیب، لشکر طیبه مسوول حملات در کشمیر هند است. به دلیل این تهدیدات واقعی امنیتی منطقهای، کنفرانسی سهروزه در اوزبیکستان توسط قدرتهای منطقهای برگزار شد. این کنفرانس از ۲۵ تا ۲۷ جولای ۲۰۲۲ برگزار شد که در آن اشتراککنندهگان از تهدید گروه طالبان برای امنیت منطقه ابراز نگرانی کردند.
در خاتمه یک سال از حکومت استبدادی طالبان چنین میتوان نتیجه گرفت که خلاف همه ادعاها، طالبان جدید مرگبارتر از دهه ۱۹۹۰ هستند. اگرچه آنها با بحرانهای اقتصادی و انسانی کشور دست و پنجه نرم میکنند، اما در سرکوب وحشیانه و محدود کردن حقوق اولیه انسانی شهروندان افغانستان به نام دین، بسیار کارامدتر هستند. علاوه بر این، با توجه به نوع حکومتداری طالبان در یک سال گذشته، میتوان پیشبینی کرد که خطر ایتلاف تروریسم بینالمللی زیر پرچم طالبان، بسیار جدی و واقعی است و دیر یا زود به یک مصیبت بزرگ برای منطقه و جهان مبدل خواهد شد.