تاریخ فلسفه، دانش و حکمت قهرمانان بزرگی به جهان تقدیم کرده است که دنیای امروز ثمرهی فکر آنهاست.
متفکر کسیست که با طرح اندیشهی جدید راه را برای توسعه و بهزیستی جامعه بشری باز میکند. تاریخ نشان داده است که متفکرین انسانهای خارقالعاده بوده اند.
نخستین عنصری که این ویژگی شایسته را برملا میسازد، استعداد آنهاست. سپس پشتکار و تلاش برای ایجاد دستاوردهای بزرگِ شایستهی بشریت است.
سومین ویژگی متفکرین بزرگ فرهنگ بالندگی آنهاست که به دیگران به میراث گذاشته اند و همیشه در تاریخ حفظ شده است. اما اگر شما به زندگی بزرگترین متفکرین جهان مراجعه کنید، در مییابید که تقریبا همهی آنها انسانهای شکسته و متواضع بودهاند و هیچگاهی خود را متمایز از دیگران نپنداشته اند.
این فکر و فرهنگ مریض که کسی را متفکر نخست، دوم، سوم و….اعلام کرد، توهمی بیش نیست. مثلا، چگونه شما بهترین فیلسوف جهان را متفکر نخست مینامید در حالیکه شاید بزرگترین جامعهشناس را پیروان جامعهشناسی بزرگترین متفکر جهان بخوانند. یا دانشپژوهان سیاست یک سیاستشناس معروف را بزرگترین متفکر جهان بخوانند. یا سایر عرصههای علوم به مانند اقتصاد، هنر، تاریخ، فزیک، زیستشناسی، ادبیات، انسانشناسی، الهایات و …. بهترین های خود را نخستین متفکر جهان معرفی کنند.
یکی از نهادهای معتبر جهانی که بر بنیاد معیارهای قبول شده و داشتنِ داوران متخصص جوایز جهانی پیشکش میکند اکادمی نوبل سویدن است.
حالا این نهاد هم جرئت نکرده است تا متفکرین جهان را معرفی کند. بلکه به صورت خاص شخصیت های بزرگ در برخی از عرصههای علوم را بنابر دستاورهای علمی آنان جایزه میدهد.
ببینید، شما خود بهترین مرد متفکر جهانِ خود هستید. چونکه برای خود فکر تولید میکنید و بر بنیاد آن عمل میکنید. شما میتوانید از جمع متفکرین یکی را الگو برگزینید. اما باور داشته باشید که دیگران الگوی خود را از میان متفکرین دیگر شناسایی میکنند. پس شما با الگوی خود و دیگران با الگوی مورد نظر خود رابطه برقرار کردهاید.


ما برای جامعه بشری تا هنوز یک الگو نداریم که همهی جهان از او پیروی کند. از سوی دیگر متفکرین را مردم و تاریخ شناسایی میکند. از همینجاست که دادنِ لقب متفکر به یک انسان مسئولیت بزرگ و حتا تاریخی است.
برخی از گروههای سیاسی و مغرض در جهان هستند که القاب عجیبوغریبی را سخاوتمندانه و بههدف سیاسی نثار افرادیکه مورد توجه سیاسی و حتا استخباراتیشان است، ارزانی میکنند.
واقعیت اینست که این گروهها به صورت خاص جهان سوم را مشغول بازیهای مضحک ساخته اند. به باور من ما در جهان هیچگاهی متفکر نخست، دوم، سوم و هم ردیف را ادامه دهید… نداشتهایم. هرآن کسی که چنین ادعا هایی را دارد، نمایانگر توهم درونی و حتا حس دیوانگی به بزرگبینی مفرط چیز دیگری نیست. چنین افراد قبل از اینکه به عنوان متفکرین اول و دوم که فکر جهان را رهبری کنند، بهترست به مداوای روانی و روحی خود بپردازند.
اما آنانیکه این افراد را بهنام متفکرین نخست و دوم به حد پرستش جا میزنند به مداوای بیشتر نیاز دارند، زیرا اینان دو بار دچار توهم و تکالیف روانی هستند. نخست اینکه فریب یک فریبکار کلان را به نام متفکر جهان خورده اند و دوم اینکه درگیر جدال دروغین با وجدان خود هستند.
نویسنده: ملک ستیز