به نظر می رسد که مذاکرات کابل با مولوی مهدی در بلخاب بی نتیجه پایان یافته است. او یگانه فرمانده شیعه هزاره است که در میان طالبان قرار داشت و پس از سقوط جمهوریت به ریاست استخبارات ولایت بامیان توظیف شد. وی سپس برکنار شد و به بلخاب زادگاه و مرکز قبلی فعالیت

نظامی خود رفت.

هرچند او را در کابل به معینیت وزارت شهرسازی و مسکن گماشتند اما حاضر به ترک بلخاب نشد. مهدی گفته است اگر میان ذلت و مرگ قرار بگیرد، مرگ را انتخاب می کند. او گفته است که خونش از خون امام حسین رنگین تر نیست.

حل مشکل مولوی مهدی برای حاکمان در کابل مهم تلقی می شود. اگر او را قانع کنند تا کابل بیاید و بی سرو صدا مقامی را در حکومت بپذیرد، این بهترین و مطلوب ترین راه حل این مشکل است. در غیر آن گزینه ی نظامی روی میز حاکمان قرار دارد. گفته می شود مقدمات این گزینه آغاز شده و نیروهای نظامی از سه طرف بلخاب را در محاصره گرفته اند و آماده ی حمله اند.

انجام حمله ی نظامی بر بلخاب و سرکوب مولوی مهدی می تواند فعلا و در کوتاه مدت این مشکل را برای کابل حل کند، اما برای حکومت کردن و راضی ساختن و راضی نگهداشتن مردم بسیار مشکل آفرین و چالش ساز است. جنگ با مولوی مهدی و سرکوب او چهره های شیعه ی نزدیک به حاکمان مانند جعفر مهدوی و عبدالطیف نظری و دیگران را در موقعیت دشوار قرار می دهد.

جنگ احتمالی مولوی مهدی و سرکوبی او ممکن است بر جمهوری اسلامی ایران نیز تاثیرات ناگوار داشته باشد. اما به نظر نمی رسد تهران رابطه ی نزدیک و چند پهلوی خود را با حاکمان جدید که آنرا در جهت منافع امنیتی و اقتصادی خود مهم می دانند، خدشه دار کنند. جمهوری اسلامی ایران ده ها و صد ها مهدی را قربان منافع امنیتی و اقتصادی خود می کند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *