براساس بیانیه منتشرشده اخیر توسط دولت اسلامی ـ خراسان یا شاخه خراسان داعش، «رویای چین» رییس جمهور چین، شی جین پینگ، در واقع «رویای امپریالیسم چین» است. چین هدف نسبتاً کماهمیتی برای جنبشهای اسلامگرا بوده است؛ اما [این طرز نگرش] ممکن است دستخوش تغییر شود. دولت اسلامی خراسان در بیانیهای در ۲ سپتامبر که به زبان انگلیسی نشر شد، از گسترش اقتصاد جهانی چین و بدرفتاری با اویغورها انتقاد کرد. این مقاله اندکی پس از گزارش ۳۱ آگست سازمان ملل منتشر شد که جزییات سیاستهای سرکوبگرانه چین را در مورد هدف قرار دادن اویغورها و سایر اقلیتهای مسلمان در ایالت سینکیانگ نشان میداد. این یک تجدید اساسی در جنگ لفظی پس از آن است که دولت اسلامی قبلاً صحبت در مورد چین را متوقف کرده بود.
این انتقاد از امپریالیسم چین، نشاندهنده تحولی جدید در لفاظیهای ستیزهجویانه دولت اسلامی علیه قدرت فزاینده اقتصادی چین در خاورمیانه و آسیای مرکزی است. دولت اسلامی چندین بیانیه قابل توجه منتشر کرد، از جمله محکومیت سیاست اویغورهای چین در سال ۲۰۱۴، اعدام گروگانهای چینی در پاکستان در سال ۲۰۱۵ و تهدیدهای مستقیم علیه دولت چین در سال ۲۰۱۷٫ با این حال، از آن زمان، از سوی دولت اسلامی تقریباً بهطور کامل چشمپوشی صورت گرفته است. داعش در تمام این مدت، هیچ چیزی در مورد وضعیت اسفبار اویغورها و ادعاهایی مبنی بر حمله به منافع چین از طریق کانالهای تبلیغاتی و رسانهای خود، مطرح نکرد.
بیانیه دولت اسلامی ـ خراسان نشاندهنده تحولی جدید از توجه به اقدامات چین در میان گروههای اسلامگرا است که از دیدگاه مذهبی به سمت عوامل سیاسی و اقتصادی تغییر میکند. این بیانیه، بهگونه قابل توجه، از «امپریالیسم» برای اشاره به توسعهطلبی جهانی چین استفاده میکند و انتقاد خود را از تمرکز محدود بر آزارواذیت مسلمانان به اتهاماتی مبنی بر اینکه چین (مانند دیگر ابرقدرتهای گذشته، از جمله ایالات متحده، روسیه و بریتانیا) به دنبال هژمونی جهانی است، ارتقا میدهد. با تکرار روایتهای جهانی از تهدید چین، دولت اسلامی خراسان دیدگاه جهادی در مورد تسلط امپراتوری به گسترش اقتصادی جهانی چین ارایه میدهد. این مقاله ابتکار کمربند و جاده (BRI) را مساوی با گسترش امپراتوری معاصر توصیف میکند که هیچ تفاوتی با نقش تاریخی کمپنی بریتانیایی هند شرقی در استعمار غرب ندارد.
پیوند امپریالیسم چین با استعمار تاریخی غربی در آسیای مرکزی و جنوبی تا حدی منعکسکننده گفتمان معاصر هند در مورد کریدور اقتصادی چین و پاکستان است. افزایش رشد اقتصادی چین از طریق BRI بهویژه بهعنوان تهدیدی برای تسلط جهانی غرب تلقی میشود که با حمله روسیه به اوکراین و درگیری احتمالی ایالات متحده و چین بر سر تایوان نیز به چالش کشیده شده است. در میان هرجومرج در گذار از نظم جهانی تکقطبی به نظم جهانی دوقطبی، شاخه خراسان داعش فرصتی برای ایجاد خلافت جهانی دولت اسلامی میبیند.
این مقاله ادعا میکند که امپریالیسم چین آسیبپذیرتر از استعمار تاریخی غربی است. علاوه بر آن، استدلال میکند که رقابت جهانی ایالات متحده و چین و رقابت منطقهای نامشخص همچنان صعود چین را به سلطه جهانی محدود میکند. اما این مقاله به ضعف قدرت نرم چین اشاره میکند و ادعا دارد که در مقایسه با «غرب وحشی»، «کفار وحشی چینی از نظر سواد و فرهنگ، تاریخ غنی ندارند… و بهسختی به نظر میرسد که از نظر زبانی از امکانات برتر برخوردار باشند.»
این بیانیه تصریح میکند که امپریالیسم ماتریالیست و سوداگر «چین ملحد» نمیتواند گسترش و سلطه جهانی خود را در مقایسه با امپراتوری کوتاهمدت مغول، حفظ کند. چین، همچنین پروژه تاریخی جاده ابریشم مغولها در قرن سیزدهم را به ابتکار کمربند و جاده چین در قرن بیستویکم که در قاره اوراسیا قرار دارد، مرتبط میکند. در این مقاله آمده است که درست مانند هژمونی مغول، «اراذل چینی» به همان شیوه مغولها شکست خواهند خورد.
اما جنبهای که ممکن است بیجینگ را بیشتر نگران کند، تشابهات تاریخی نیست، بلکه نیاز به تاکتیکهای جدید و کنونی است. این مقاله همچنین نحوه حمله به پروژههای چند تریلیون دالری BRI چین در سراسر جهان را مورد بحث قرار میدهد. هنگامی که به تعطیلی شرکتهای چینی در موزامبیک به دلیل ترس از حملات «مجاهدین» اشاره میکند، این مقاله ادعا میکند که «به آن ملحدان سرخرنگی که دستهایشان به خون مسلمانان بیگناه اویغور آغشته شده است، یادآوری میکند»، که نشانهای از تهدید مستقیم برای توسعه اقتصادی چین در جهان در حال توسعه است. مخالفت دولت اسلامی با BRI چین، بهویژه پروژههای چین در پاکستان، ظاهراً تهدیدی میانخالی نیست. در سال ۲۰۱۷، دو شهروند چینی توسط دولت اسلامی در ایالت جنوبغربی بلوچستان پاکستان ربوده و اعدام شدند؛ جایی که بیجینگ متعهد شده است ۵۷ میلیارد دالر برای پروژههای اتصال اختصاص دهد.
این مقاله به تواناییهای نظامی چین در خارج از کشور تمرکز ویژهای دارد و ادعا میکند که خلاف قدرتهای غربی که به «تکنولوژی کنترل از راه دور» و «شبهنظامیان نیابتی»، تسلط دارند، مانند طالبان که از دید دولت اسلامی – خراسان بازیچه غربیها هستند، امپریالیسم چین بیشتر بر قدرت اقتصادی و مالی متکی است. این مقاله پیشبینی میکند که «کفار بزدل چینی» نمیتوانند از خود در برابر «چاقوی تیز سربازان خلافت» محافظت کنند؛ زبانی که خود چین در توصیف تروریستهای مسلمان چاقودار به کار میبرد.
به نظر میرسد این بیانیه واکنشهای احتمالی چین به تهدیدات یا حملات تروریستی را بررسی میکند. در بیانیه آمده است: «آن بزدلهای مائوئیست مانند قدرتهای غربی بر جنگهای کنترلشده از راه دور مسلط نشدهاند و نخواهند شد.» طبق این مقاله، تنها راه موجود برای چین، خرج کردن پول و «حمایت از گروههایی مانند طالبان مرتد» است که اشارهای آشکار به حمایت مالی بیجینگ از طالبان دارد و نه نظامی. اشاره دولت اسلامی – خراسان به تأمین مالی از سوی چین، احتمالاً به معاملات اخیر طالبان و چین، مانند توسعه شهرک صنعتی چین و افغانستان در حومه کابل، ازسرگیری مذاکرات در مورد معدن مس عینک یا استخراج نفت اشاره دارد. قرارداد امضا شده با شرکتهای چینی در مورد چین، مبارزه طالبان ـ دولت اسلامی ـ خراسان بر دو موضوع مجزا و در عین حال درهمتنیده متمرکز است: سرمایهگذاری چینیها و اویغورها در افغانستان. امتناع طالبان از تحویل اویغورها به بیجینگ، با ناکامی چین در سرمایهگذاری در افغانستان، نشاندهنده ارتباط و حساسیت این موضوعات برای چین، طالبان و دولت اسلامی خراسان است. هر طرف باید خطرات روابط خود با دیگر بازیگران را در نظر بگیرد.
بحث این بیانیه در مورد تنشهای ایالات متحده و چین و درگیری احتمالی در آسیا و اقیانوسیه، نشاندهنده برجسته بودن روابط قدرتهای بزرگ در محاسبات استراتژیک این گروه، از جمله فرصتی برای گروههای تروریستی جهت حمله بر منافع چین از آسیای مرکزی و جنوبی تا آفریقا است. این بیانیه یک پرسش را نیز مطرح میکند: «آیا آتئیستهای ترسوی چینی جرئت مقابله با غرب و دولت اسلامی را بهطور همزمان دارند؟» در میان یک زمینه استراتژیک بینالمللی در حال تحول، دولت اسلامی خراسان روایت و استراتژی خود را تغییر داده است تا چین را نهتنها برای سرکوب اقلیتهای مسلمان، بلکه برای ترویج «امپریالیسم چین» هدف قرار دهد.
قابل ذکر است که بیجینگ مستقیماً به این تهدید و اقدامات تروریستی قبلی خود علیه چینیها در آسیای مرکزی و جنوبی یا آفریقا از طریق نظامی پاسخ نداده است.
در راستای استراتژی مبارزه با تروریسم برونمرزی، دولت چین از سازوکارهای دوجانبه و چندجانبه ضد تروریسم با پاکستان، افغانستان و تاجیکستان و همچنین در سازمان همکاری شانگهای و سازمان ملل برای حمایت از ماموریتهای مبارزه با تروریسم کشورهای همسایه استفاده کرده است. با توجه به تهدیدات تروریستی در آینده، به نظر میرسد رویای چین نهتنها توسط قدرتهای غربی، بلکه توسط دولت اسلامی در افغانستان و جاهای دیگر به چالش کشیده شده است.